من رو تازه که از باغ آوردن اصفهان ،توی یک جعبه گذاشته بودن کناری و کسی نگاهم نمیکرد.
یک نفر اومد و گفت : من یک راه حل پیدا کردم که اینی که تو جعبه گذاشتن رو به اوج برسونیم تبدیلش کنیم به بهترین اصفهان و تو اومدی و من رو با تو آشنا کرد ....
وقتی من اومدم کنار تو شدم پادشاه نصف جهان :)
با اون عطر خوبت ،همه اومدن سمت من و گفتند: به به چه مربایی ،چه عطری ،چه چشمی ، چه قد رعنایی،مربای اصفهانی :)
ادویه مربا من رو برد در کهکشان (بی تو هرگز)